روشهای فرزندپروری و راهبردهای انضباطی تأثیر بسیار زیادی بر رفاه و موفقیت کودکان در طول زندگی آنها دارند و همیشه موضوع بحث هستند. یکی از روشهای بسیار بحث برانگیز تربیت و آموزش انضباط برای کودکان، استفاده از تنبیه بدنی است. تنبیه بدنی یکی از روشهای تربیت و فرزندپروری سنتی است که بسیاری از والدین و بزرگسالان برای تربیت کودک خود آن را به کار میبردند. در حالی که طرفداران تنبیه بدنی ادعا میکنند که میخواهند به فرزندان خود کمک کنند و آن را کارساز میدانند! ممکن است از شواهد مهمی که نشان میدهد تنبیه بدنی اثر معکوس دارد بی اطلاع باشند. مساله مهم این است که اثرات تنبیه بدنی بر کودکان بسیار بیشتر و مخربتر از آن چیزی است که فکر میکنید. در این مقاله ناکارآمدی تنبیه بدنی در مدیریت رفتارهای منفی کودکان را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
تنبیه بدنی: یک استراتژی انضباطی مضر و ناکارآمد
تنبیه بدنی توسط آکادمی اطفال آمریکا به عنوان “کتک زدن بدون آسیب به قصد اصلاح رفتار کودک” تعریف شده است. کودکان نوپا و 65 تا 68 درصد کودکان پیش دبستانی ایالات متحده به طور منظم تنبیه بدنی میشوند. در حالی که برخی استفاده از آن را با ادعای مؤثر بودن آن توجیه میکنند، واقعیتها به وضوح، خلاف آن را بیان میکنند. این امر علاوه بر اینکه به هدف خود، یعنی سوق دادن کودکان به سمت مطیع و محترم شدن عمل نمیکند، تأثیرات مضری نیز بر آنها میگذارد. در واقع اگر بخواهیم درباره تاثیر تنبیه بدنی بر کودک صحبت کنیم، باید بگوییم با هر بار انجام آن، حتما منتظر عواقب تنبیه هم بمانید. والدین نباید از تنبیه بدنی استفاده کنند، زیرا پیامدهای منفی روانی، جسمی و رفتاری بسیاری دارد و به اندازه سایر روشهای تربیتی و انضباطی مؤثر نیست. تنبیه کودکان احساس تنفر را در آنها شعلهور میکند و اغلب به دلیل اینکه رفتارهای نامطلوب آنها را افزایش میدهد، منجر به ازدیاد خشونت و سوءاستفادههای جدیِ جسمی و روانی از کودکان میشود.
پیامدهای روانی تنبیه بدنی
تنبیه بدنی، هم تأثیر روانی آزاردهنده فوری و هم مادامالعمر بر کودکان دارد. مطالعات مصاحبه در بریتانیا و نیوزلند با کودکانی که والدینشان در زمان کودکی آنها از تنبیه بدنی استفاده میکردند، نشان داده که در زمان تنبیه بدنی و در سالهایی که تنبیه بدنی میشدند، کودکان احساس غم، خجالت، اضطراب را تجربه میکنند. در خلاصهای از دوازده مطالعه انجام شده، هر یک به این نتیجه رسیدند که تنبیه بدنی باعث مشکلات سلامت روان میشود. تحقیقات نشان داده است که استفاده از تنبیه بدنی بیشتر و شدیدتر، احتمال افسردگی و اضطراب کودکان را افزایش میدهد. تأثیر تنبیه بدنی اغلب تا پایان عمر کودکان ادامه دارد. کودکانی که مکررا تنبیه بدنی میشوند، پیوسته پیامی به دور از عشق و حمایت دریافت میکنند. لین سو، روانشناس ارشد خدمات حمایت از آسیب روانی اجتماعی در بیمارستان زنان و کودکان KK، میگوید: «پیامی که از طریق تنبیه بدنی برای کودکان ارسال میشود، پرخاشگری است، که باعث القای احساس بیارزشی و بیفایده بودن میشود و کودک گمان میکند که ناخواسته است و بنابراین مورد بیمهری قرار میگیرد. هر بار که از تنبیه بدنی استفاده میشود، این پیام در مغز کودکان ریشه میدواند، که منجر به تضعیف عزت نفس و اعتماد به نفس او میشود که در ترکیب با استرس انباشته شده ناشی از ترس مداوم از تنبیه بدنی، میتواند باعث بسیاری از بیماریهای روانی شود. اینها عبارتند از افسردگی، اضطراب، و بسیاری از اختلالات خلقی و شخصیتی. این مسائل مربوط به سلامت روان پایدار هستند که بر زندگی روزمره تأثیر میگذارند و باعث درد، ناامیدی و تنهایی میشوند و گاهی اوقات منجر به افکار و اعمال خودکشی میشوند. که درمان این اختلالات بسیار پرهزینه است و اغلب به ترکیبی از مشاورهها و داروها نیاز دارند. تنبیه بدنی نیز با کاهش توانایی شناختی کودکان مرتبط است. چندین مطالعه ارتباط منفی بین تنبیه بدنی و معیارهای مختلف توانایی شناختی را نشان دادهاند. کودکانی که والدین آنها از تنبیه بدنی استفاده میکنند، نسبت به سایر همسالان ممکن است از توانایی ذهنی و ضریب هوشی کمتری برخوردار باشند. این کودکان به احتمال زیاد در مدرسه دیرتر یاد میگیرند و تعداد کمتری از آنها به دانشگاه میروند. به گفته سو، چون عزت نفس و اعتماد به نفس این کودکان کاهش یافته است، آنها باید برای پیشرفت اجتماعی در مدرسه تلاش کنند.
پیامدهای جسمی تنبیه بدنی
استفاده از تنبیه بدنی میتواند از نظر جسمی نیز برای کودکان مضر باشد. از آنجایی که والدین بزرگتر و قویتر از فرزندان خود هستند، آسیب دیدن کودک در هنگام تنبیه بدنی یک نگرانی جدی است. والدین میتوانند به طور قابل توجهی به بدن و مغز فرزندان خود آسیب وارد کنند. مجازات میتواند طولانی مدت باشد. کودکانی که مورد تنبیه بدنی سخت قرار میگیرند، هورمونهایی ترشح میکنند که نشان دهنده استرس سمی است. این نوع استرس میتواند به اتصالات عصبی آسیب برساند، چیزی که به ویژه در سنین کودکی بسیار نگران کننده است. همچنین احتمال بیشتری وجود دارد که با داشتن بخش کوچکتر ماده خاکستری مغز بزرگ شوند. این بدان معناست که این کودکان توانایی کمتری برای کنترل خود دارند. این فقدان خودکنترلی، که احتمالاً تا حد زیادی به دلیل استفاده والدین از تنبیه بدنی است، میتواند والدین را بیشتر عصبانی کند و منجر به تنبیه بدنی بیشتر شود، چرخهای از خشونت که توسط والدین آغاز میشود.
اثربخشی تنبیه بدنی
با وجود تمام این پیامدهای منفی تنبیه بدنی، والدین همچنان از آن استفاده میکنند. قصد آنها این است که فوراً رفتارهای مشکل ساز را متوقف کنند، از تکرار آن رفتارها توسط کودک خودداری کنند و باعث شوند که کودک رفتار قابل قبولی داشته باشد. در حالی که طرفداران تنبیه بدنی ممکن است معتقد باشند که این تنبیه در دستیابی به این اهداف و ایجاد افراد مطیع و محترم مؤثر است؛ اما مطالعات نشان دادهاند که تنبیه بدنی عموماً در دستیابی به هیچ یک از این اهداف مؤثر نیست. در یک متاآنالیز از پانزده مطالعه، سیزده مطالعه دریافتند که تنبیه بدنی منجر به رفتارهای اخلاقی و اجتماعی کمتر و تبعیت کمتری در درازمدت میشود، در حالی که والدین سعی میکنند رفتارهای پرخاشگرانه مانند کتک زدن و رفتارهای ضد اجتماعی مانند دروغگویی را نشان دهند. با تنبیه بدنی فرزندان خود، مطالعات نشان دادهاند که این تنبیه در واقع این رفتارها را بدتر میکند. تنبیه بدنی فراتر از ناکارآمدی آن در مدیریت رفتارهای بد قبلی، منجر به رفتارهای منفی اضافی نیز میشود. مطالعات نشان دادهاند که تنبیه بدنی میتواند منجر به رفتارهای پرخاشگرانه و ضداجتماعی شود. مطالعات به طور مداوم نشان دادهاند که منجر به خشونت علیه اعضای خانواده، از جمله فرزندان، همسران و دوستی میشود. چندین نظریه وجود دارد که چرا رفتارهای کودکان با تنبیه بدنی بدتر میشود، از جمله فقدان نظریه ذهن، دیدگاه یادگیری اجتماعی، نظریه شناختی اجتماعی و نظریه اسناد. تنبیه بدنی باعث میشود کودکان رشد تئوری ذهن را کندتر کنند. تئوری ذهن اصطلاحی است که برای توصیف ادراک و درک فرد از افکار دیگران استفاده میشود. کودکانی که تئوری ذهن را توسعه ندادهاند، کمتر همدل هستند. آنها برای درک احساسات دیگران تلاش میکنند بدون اینکه قادر به حدس، گمان و درک افکار آنها باشند. این کودکان سپس با اخلاق خود دست و پنجه نرم میکنند در حالی که ممکن است قادر به انجام اعمال اخلاقی باشند، این فقدان تئوری ذهن، همدلی و اخلاق میتواند انتخاب این کار را برای این کودکان دشوار کند زیرا آنها هدف را درک نمیکنند. تئوری اسناد به این موضوع میپردازد که چگونه استدلال این کودکان برای رفتار، اجتناب از تنبیه بدنی است تا دلایل اخلاقی. کودکان عصبانی بودن والدین خود و دردهایی را که هنگام ضربه زدن والدینشان تجربه کردند را به یاد میآورند، اما نمیدانند چه چیزی باعث آن شده است. برایانا کاکس در مقالهاش «هر بار که والدینم مرا کتک زدند واقعاً به چه فکر میکردم»، آنچه را که آرزو میکرد میتوانست به والدینش که از تنبیه بدنی برای تنبیه او استفاده میکردند میگفت:
“کاش با من حرف میزدی، حتی به عنوان یک کودک دبستانی در سنین دبستان، متوجه شدم که آرزو میکردم برای بیان اشتباهی که انجام دادهام، به جای کتک زدن، از دلیل و منطق مناسب سن استفاده میکردی. درد ناشی از ضرب و شتم باعث نشد یادم بیاید و درسم را یاد بگیرم. من مدتهاست که تقریباً همه چیزهایی را که به خاطر آنها کتک خوردهام فراموش کردهام. اما دردی را که احساس کردم، خشمی که از تو ساطع میشد در حالی که ترس و شرمندگی که نمیتوانستم بهتر باشم را به یاد دارم.“
کودکان به جای اینکه دلیل رفتار را درونی کنند، از تنبیه میترسند. این باعث میشود که وقتی منبع بیرونی (والدینشان) وجود ندارد، احساس نیاز به انجام رفتار درست نداشته باشند. در این صورت احتمال بدرفتاری و تصمیمگیری مخاطرهآمیز بیشتر است. دیدگاه یادگیری اجتماعی توضیح دیگری برای پیامدهای رفتاری تنبیه بدنی است که بیان میکند که کودکان از الگوی خشونت آمیزی که والدینشان نشان دادهاند، تقلید میکنند. مشاهده الگوسازی رفتاری از بزرگسالان یکی از منابع اولیه یادگیری کودکان است. تناقضی در تنبیه کودکان وجود دارد؛ تنبیه، عملِ خشونتآمیزِ یک بزرگسال است که کودک را هدف قرار میدهد. این در حالی است که خشونت همان واکنش ناخوشایندی است که نمیخواهیم در کودکان مشاهده کنیم. دو دختر هفت سالهای که والدینشان از تنبیه بدنی استفاده میکنند، گفتند که آنها فکر میکنند این کار درست است که به کسی دیگر صدمه بزنند و بنابراین شروع به کتک زدن دیگران میکنند، زیرا بزرگترها این کار را میکنند. این دختران دو نمونه از بسیاری از کودکانی هستند که توسط والدین خود تنبیه بدنی را تجربه کردهاند و آموختهاند که خشونت راهی قابل قبول برای رسیدن به اهدافشان است. نظریه شناخت اجتماعی پیشنهاد میکند که رفتار خصمانهای که کودکان به آن عادت کردهاند منجر به تعاملات اجتماعی نامناسبتر میشود. مشخص شد که این کودکان «توانایی کمتری برای جلوگیری از بدرفتاری [خود] دارند»، زیرا به آنها آموزش داده نمیشود که چگونه مسئولانه رفتار کنند و بر خود کنترل داشته باشند. آنها درک غیرمنطقی از علل حوادث، اعمال و رفتار دارند.
برای خواندن مقاله بهترین و صحیحترین روش برای تربیت فرزندان اینجا را کلیک کنید.
کلام آخر: چه یک یا ترکیبی از این نظریهها اثرات منفی تنبیه بدنی را توضیح دهد، این اثرات منفی در حال رخ دادن هستند. والدین باید از تنبیه بدنی خودداری کنند تا از این نتایج منفی و تأثیرات مخربی که میتوانند بر سلامت و موفقیت فرزندانشان بگذارند، جلوگیری کنند. بسیاری از روشهای فرزندپروری دیگر شناسایی شدهاند که ثابت کردهاند به همان اندازه یا مؤثرتر از تنبیه بدنی هستند، بدون اینکه خطر عواقب منفی روانشناختی، جسمی و رفتاری که تنبیه بدنی بر کودکان دارد.