بدون شک نقش مدرسه در رشد و تربیت کودکان بسیار پر رنگ و غیر قابل انکار است؛ بعد از خانواده، اولین نهادی که کودک به صورت رسمی با آن آشنا میشود مدرسه است. وقتی کودکان وارد مدرسه میشوند با دیگر همسن و سالان خود که هرکدام از محیط خانوادگی دارای سطح فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوتی آمدهاند مواجه شده و درست در همین نقطه روند رشد شخصیت آنها آغاز میشود و از آنجا که ویژگیهای شخصیتی کودکان در سنین مدرسه رشد یافتهتر است، تاثیر دوستان، معلمان و مدیران مدرسه بر آنها بیشتر است. سپس رشد شخصیتی توسط برنامههای آموزشی و پرورشی مدرسه و مربیان به تکامل میرسد. به دلیل اهمیت این موضوع در ادامه مطلب به شرح و چگونگی تاثیر مدرسه بر رشد شخصیت و تربیت کودکان خواهیم پرداخت.
شکلگیری شخصیت کودک
هر کودکی با یک تیپ شخصیتی خاص به دنیا میآید. نوع و چگونگی شکل گیری شخصیت، تحت تاثیر دو عامل کلیدی وراثت و محیط است. با وجود اینکه وراثت نقش اصلی را در زمینه هوش دارد، اما محیطی که کودک در آن رشد میکند، نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او دارد. محیط و شرایط برخاسته از آن، شخصیت کودکان را، که هوش نیز جزء آن است، جهت میدهند. این محیط شامل همه چیز مثل رسانه، دوستان، خانواده و… است. والدین، معلمها و مراقبان کودک هر کدام مسئول رشد ویژگیهای شخصیتی کودک هستند. کودک از لحظهای که به دنیا میآید، در وضع تغییر ابدی قرار میگیرد. شرایط متغیری که تحت تاثیر عوامل مادی و ذهنی به وجود میآیند. منظور از عوامل مادی تمام چیزهایی است که به سلامت، تغذیه یا سوء تغذیه در کودکان، محیط طبیعی، درآمد خانواده و امکانات آموزشی مربوط میشوند و عوامل ذهنی، تمامی آنهایی است که به فرهنگ، دین، عقاید و محتوای تحصیلی و آموزشی ارتباط مییابند.
نقش خانواده در شکلگیری شخصیت کودک
محیط خانه اولین جامعهای است که کودک با آن آشنا میشود و اعضای خانواده در واقع اعضای این جامعه کوچکاند. والدین، مهمترین نقش را در شکل گیری شخصیت کودک خود ایفا میکنند. آنها بیشترین تعامل را با کودک خود دارند و میتوانند با در پیش گرفتن روشهای تربیتی مناسب، صفات مثبت اخلاقی و رفتاری را در کودک پرورش دهند و یا بالعکس، اگر روش های مناسبی را انتخاب نکنند، ممکن است موجب ایجاد عاداتی همچون ترس، پرخاشگری، زورگویی و خودخواهی در او شوند. طبق نظریه روانشناسان قسمت اعظم شخصیت کودک در سنین کودکی و در زیر هفت سالگی تشکیل میشود که به آن، سالهای طلایی تربیت گفته میشود. زیرا در این سنین کودک هنوز درک کاملی از دنیای اطراف خود ندارد و نمیتواند کارهای شخصی خود را به طور مستقل انجام دهد و به کمک والدین نیاز دارد. بنابراین امکان کنترل کودک در این سنین وجود دارد و شما میتوانید تاثیر مستقیم بر تربیت او داشته باشید. پس از والدین، خواهر و برادر و سایر افرادی که با شما زندگی میکنند مانند پدربزرگ و مادربزرگ، تأثیر زیادی در شکلگیری شخصیت کودک و تربیت او دارند. کودکان به شدت از خواهر و برادر بزرگتر خود تقلید میکنند و اخلاق و رفتار آنها را الگو برداری میکنند.
نقش محیطهای آموزشی در شخصیت کودک
همانطور که میدانیم، دوران کودکی یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین دورههای زندگی بشر است و کودکان در هر جامعه آینده سازان این جامعه هستند. به همین دلیل توجه به محیط مناسب آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. بنابراین محیط فیزیکی میتواند برای روند یادگیری بسیار مهم باشد و آن را تقویت یا تضعیف کند. به طور کلی، محیط میتواند تأثیر عمدهای در آموزش و پرورش کودکان داشته باشد. برای دستیابی به فضای آموزشی مطلوب، شناخت ویژگیها و نیازهای کودکان در سن خاص ضروری است و سپس بر اساس آن به عوامل تأثیرگذار در محیط توجه میشود. عوامل محیطی در مکان آموزشی مانند نور، رنگ، صدا، راهرو و مکان عمومی، کلاس و حیاط تأثیر زیادی در روند یادگیری و روند آموزشی کودکان دارد. مهد کودکها، مدارس، کلاسهای ورزشی و… هر کدام میتوانند عاملی مؤثر در شکلگیری شخصیت کودک بوده و صفات جدیدی را در او ایجاد کنند. یا به نوعی برخی از صفات او را تقویت و یا برخی را تضعیف نمایند. به عنوان مثال یک کلاس ورزشی مناسب میتواند صفات شجاعت و عزت نفس را در کودک بپروراند. یا حضور کودک درکلاسهای آموزشی دیگر، حس استقلال را در وی تقویت میکند.
بیشتر بخوانید: دانستن چه نکاتی در انتخاب مهد کودک الزامی است
نقش مدرسه در شکلگیری شخصیت کودک
بعد از نهاد خانواده، نقش مدرسه در شکلگیری شخصیت کودک بسيار مؤثر و مهم است. مدرسه از مهمترین عوامل تربیتی در کودکان محسوب میشود، زیرا کودکان و نوجوانان بیشتر زمان و فعالیت خود را در این نهاد سپری میکنند و چنان چه مدرسه به وظایف خود که تربیت و پرورش آنهاست به خوبی عمل نکند، نقش منفی در شکلگیری شخصیت کودکان خواهد داشت. شکلگیری اولیه شخصیت، قبل از دوران مدرسه و در حدود سنین 4 تا 7 سالگی است. رشد شخصیت از سن 7 تا 12 سالگی ادامه خواهد داشت. بنابراین مدرسه در دوران ابتدایی نقش اصلی را در روند ثبات شخصیت دارد که پایه و اساس شکلگیری هویت و تثبیت آن در سنین و مقاطع تحصیلی بعدی است.
جنبههایی وجود دارد که باید در آموزش مدرسه بر آنها تمرکز شود:
جنبه اجتماعی
با تحقيقات و بررسیهايی كه جامعه شناسان در خصوص اهداف و كاركردهای مدرسه و تربيت اجتماعی انجام دادهاند اين گونه نتيجه گرفتهاند كه تربيت اجتماعی در مدارس به گونه صحيح و برنامهریزی شده باعث اجتماعی شدن افراد میشود. چون که محیط مدرسه اولین فرصت اجتماعی شدن کودک را فراهم میکند. تا آن زمان، تنها افرادی که کودک با آنها ارتباط بین فردی دارد، والدین و اعضای خانواده هستند، اما در مدارس، کودکان نه تنها مفاهیم تازه را میآموزند، بلکه با بزرگسالان نیز آشنا میشوند. معلم، مدیر، ناظم، مستخدم، مسئول تربیتی و همکلاسیها میتوانند برای دانش آموزان الگو و سرمشق باشند و در شکلگیری ابعاد شخصیتی آنان ایفای نقش نمایند. مهارت برقراری ارتباط با دیگران در جریان بازی و مسابقات ورزشی یا دیگر حرکات دسته جمعی، از جمله دستاوردهای مدرسه برای آنها خواهد بود. این موضوع باعث ایجاد رفتارهای اجتماعی همچون همدلی، رفاقت، مشارکت و تشویق میشود که درونی شدن آنها برای بهرهگیری در دوران بزرگسالی، ضروری است.
بیشتر بخوانید: مهمترین نکات در ارتباط و رفتار کودک با همسن و سالانش
جنبه ذهنی
جنبه ذهنی آموزش از آن جهت اهمیت دارد که مدرسه پایه و اساس کسب دانش برای کودکان است و فرصتی را برای یادگیری در زمینههای مختلف آموزش فراهم میسازد که به افزایش فرآیندهای فکری کودکان کمک میکند. نقش مدرسه در پرورش خلاقیت کودکان را نمیتوان انکار کرد. مدارس زمینه مهم شکوفایی خلاقیت را که همان هنر درست فکر کردن است را فراهم میکند. در واقع محیط مدرسه برای آموختن خلاقیت نیست، بلکه ایجاد فرصت مناسب برای پرورش خلاقیت است. رشد مغز تحت روابط حمایتی و پایدار شکل بهتری به خود میگیرد. زمانی که کودکان و نوجوانان احساس امنیت عاطفی و فیزیکی میکنند، همهی ظرفیت مغز به طور کامل رشد میکند. همچنین زمانی که کودکان احساس میکنند درگیر و مرتبط هستند و به چالش کشیده شدهاند، شرایط بهتری برای رشد ذهنی دارند. کودکان تشویق میشوند تا ذهن خود را رشد دهند و علایق آنها از طریق برنامه درسی قابل ارزیابی، پشتیبانی میشود. خلاقیت کودک کشف و شکوفا میشود و هر کودکی بسته به نوع شخصیت و منشی که به مرور زمان در او شکل میگیرد، دست به انتخاب مهارتی خاص میزند. در این آموزش، تمرکز قابل توجهی بر ارزش خلاقیت وجود دارد. ایفای وظایف و یک برنامه تعاملی ذهن کودک را به سمت یک چارچوب شناختی بالغ سوق میدهد.
جنبه فیزیکی
آموزش از جنبه فیزیکی نیز در رشد و بالندگی کودکان و نوجوانان بسیار موثر است. مطالعات نشان داده است در حالی که فضای محدود و راحت خانه، کودک را با انفجارهای هیجانی خود به خود روبهرو میکند، معرفی به همسالان و تعامل با آنها تاثیر مثبتی بر اصلاح رفتار کودک دارد. کودک با شرکت در رویدادهایی مانند ورزش جمعی یا کلاسهای کاردستی، انرژی نامحدود خود را به سمت چیزی مثبت هدایت میکند.
کلام آخر: با توجه به مطالب بیان شده، نقش مدرسه در رشد شخصیت و تربیت کودکان غیر قابل انکار است. مدرسه در تمامی ابعاد شخصیتی دانش آموزان مانند اجتماعی، فردی، اخلاقی، دینی و… تاثیر بهسزایی میگذارد. مهمترین عامل توسعه پرورش مهارتهای ذهنی و اجتماعی در یک جامعه، نظام آموزشی آن است. کودکان علاوه بر دریافت آموزشهای رسمی در مدارس، در تعامل و ارتباط با دیگران، همه چیزهایی که میدانند را به اشتراک میگذارند، مطالب بیشتری را مطالعه میکنند و یک روش غیر رسمی برای آموزش ایجاد میشود.