تنظیم هیجانات خلقی، مهارتی نیست که با آن متولد شدهایم. خلق و خوی کودکان نوپا میتواند مانند یک آونگ نوسان داشته باشد. کمک به فرزندانمان در تنظیم طیف وسیعی از احساسات، یکی از مهمترین وظایف والدین است. در این مقاله به بررسی چگونگی و باید و نبایدهای رشد خود تنظیمی هیجانی میپردازیم که چگونه میتوانیم به فرزندانمان در کسب این مهارت حیاتی کمک کنیم.
کنترل و تنظیم هیجانات خلقی چیست؟
تنظیم هیجانی یا خودتنظیمی توانایی نظارت و تعدیل احساسات است، زمانی که آنها را دارید و یا چگونه آنها را تجربه و ابراز میکنید. این شامل توانایی مقاومت در برابر واکنشهای احساسی شدید به محرکهای ناراحتکننده، آرام کردن خود در هنگام ناراحتی، سازگاری با تغییر در انتظارات و مدیریت ناامیدی بدون طغیان است. یادگیری خودتنظیمی یک نقطه عطف کلیدی در رشد کودک است که پایههای آن در اولین سالهای زندگی شکل میگیرد. مجموعهای از مهارتهاست که کودکان را قادر میسازد تا در دوران بلوغ، رفتار خود را کنترل کنند، علیرغم غیرقابل پیشبینی بودن دنیا و احساسات ما. ظرفیت کودک برای تنظیم وضعیت عاطفی و واکنشهای عاطفی خود بر خانواده، همسالان، عملکرد تحصیلی، سلامت روان بلندمدت و توانایی آنها برای شکوفایی در دنیای پیچیده تأثیر میگذارد.
بینظمی عاطفی چگونه به نظر میرسد؟
دکتر متیو راز، روانشناس بالینی، میگوید که مشکلات مربوط به خودتنظیمی بسته به کودک به روشهای مختلفی ظاهر میشود. او میگوید: “بعضی از بچهها آنی هستند، آنها واکنش شدید و تندی از خود نشان میدهند و هیچ کنترلی بر رفتار خود ندارند؛ آنها نمیتوانند آن واکنش رفتاری فوری را مهار کنند.” مطالعات نشان دادهاند که بین واکنشپذیری منفی در برابر ناامیدی و کنترل هیجانات رابطه وجود دارد. اطفال و کودکانی که به آسانی ناامید میشوند، بهجای اینکه سعی در توجه گردانی یا جهتدهی تفکرشان داشته باشند، تمایل به برونریزی دارند. آنها در تنظیم هیجان مشکل دارند، شما میبینید که آنها مسیر اشتباهی را طی میکنند اما نمیدانید، چگونه جلوی آن را بگیرید. نکته کلیدی برای هر دو نوع بچه این است که یاد بگیرند با آن واکنشهای قوی کنار بیایند و راههایی برای ابراز احساساتشان بیابند که مؤثرتر (و کمتر مخلکنندهتر) از وقوع بحران باشد.
دانش تنظیم هیجانات خلقی کودک
به طور مشابه برای دوستیها، بچههایی که توانایی کنترل احساسات بزرگ خود را ندارند، مهارتهای اجتماعی کمتری دارند. آنها برای دوستیابی یا حفظ دوستی مشکل دارند. ناتوانی در خودتنظیمی احساسات بزرگ میتواند به ویژگیهایی مانند خشم، گوشه گیری، اضطراب یا رفتار پرخاشگرانه منجر شود. همه اینها میتواند منجر به عواقب منفی بیشتری شود: کودکانی که توسط همسالان خود طرد میشوند در معرض خطر افزایش ترک تحصیل، بزهکاری، سوء مصرف مواد و مشکلات رفتار ضد اجتماعی هستند. کسانی که توسط همسالان کناره گذاشته شده و طرد میشوند نیز بیشتر در معرض آزار و اذیت قرار میگیرند.
عملکرد و موفقیت با تنظیم هیجانات خلقی کودک
در مقابل، تنظیم هیجانی خلقی خوب در کودکان نه تنها بر روابط تأثیر میگذارد، بلکه تضمین کننده قوی پیشرفت تحصیلی و موفقیت است. مدیریت مؤثر احساسات به دانش آموز اجازه میدهد تا به جای اینکه در اثر اضطراب دچار اختلال شود، بر عملکرد خود در طول آزمونها و امتحانات تمرکز کند. دانشآموزانی که میتوانند خودتنظیمی کنند، توجه و تواناییهای حل مسئله بهتری دارند و در موقعیتهایی که شامل تأخیر، بازداری و اهداف بلندمدت است، بهتر عمل میکنند. این تأثیر در طول زندگی ادامه دارد. بزرگسالی که نمیتواند بر تنظیم هیجانات خلقی مسلط شود، از رضایت شغلی، سلامت روانی یا رفاه عمومی کمتری برخوردار است.
باید و نبایدهای تنظیم هیجانات خلقی در کودکان
دکتر راوس مسائل کنترل عاطفی را ترکیبی از خلق و خو و رفتار آموخته شده میداند. او توضیح میدهد: «ظرفیتهای ذاتی کودک برای خودتنظیمی مبتنی بر خلق و خو و شخصیت است. او اضافه میکند که برخی از نوزادان در تسکین خود مشکل دارند و زمانی که میخواهید آنها را حمام کنید یا لباس بپوشید، بسیار مضطرب میشوند. این بچهها ممکن است در سنین بالاتر، با مشکل خودتنظیمی عاطفی مواجه شوند. اما محیط نیز نقش دارد. هنگامی که والدین در مقابل عصبانیت کودک تسلیم میشوند یا برای آرام کردن فرزندان خود اضافه کاری میکنند، بچهها برای ایجاد نظم و انضباط به مشکل خواهند خورد. کودکان مبتلا به بیش فعالی یا اضطراب، ممکن است مدیریت احساسات خود را به ویژه چالش برانگیز بدانند و برای توسعه مهارتهای تنظیم هیجانی به کمک بیشتری نیاز دارند. بیشتر بخوانید: مهمترین علائم و نشانههای کودکان بیشفعال
چگونه مهارتهای خودتنظیمی خلقی را آموزش دهیم؟
برای خودتنظیمی، باید احساسات مختلف را متوجه، نظارت و تشخیص دهیم و آنها را به طور مناسب برای هر موقعیتی تطبیق دهیم. این همیشه به معنای کاهش احساسات منفی و افزایش احساسات مثبت نیست. صرفاً سرکوب احساسات منفی و مجبور کردن خود به ابراز نکردن آنها، یک فرآیند خودتنظیمی خوب نیست. در حالی که بسیاری از عوامل، از جمله معلمان، مدارس، محلهها، همسالان، فرهنگ و ژنتیک میتوانند بر توانایی کودک برای تنظیم تأثیر بگذارند، والدین و خانواده نقش اصلی را ایفا میکنند. والدین مهارتهای تنظیم هیجان را الگوسازی میکنند. مدلسازی مدتهاست که بهعنوان مکانیزمی حیاتی شناخته شده است که از طریق آن کودکان یاد میگیرند. بچهها هر حرکت والدین خود را مشاهده میکنند، رفتارهای آنها را درونی میکنند و سپس تقلید میکنند. توانایی خود والدین آنها برای تمرین خودتنظیمی جزو اولین الگوهایی است که کودکان میبینند. بچهها واکنش “صحیح” را در موقعیتهای مختلف یاد میگیرند. آنها تماشا میکنند که چگونه والدین احساسات و تکانههای شدید را کنترل میکنند و با آنها مبارزه میکنند. با بزرگتر شدن کودک، تأثیر همسالان شروع به پیوستن به تأثیر والدین میکند: بچههای بزرگتر از طریق مشاهده و تقلید از همسالان خود، در مورد خودتنظیمی میآموزند. با این حال، کیفیت رابطه والد-نوجوان هنوز نقش مهمی در خودتنظیمی نوجوان دارد.
برای کمک به کودکان در یادگیری کنترل هیجانی مؤثر، والدین میتوانند:
- برای اتخاذ استراتژیهای تنظیم هیجانی بهتر خود تلاش کنند.
- مدلسازی هیجانهای مثبت و مهارتهای تنظیم هیجان تطبیقی
- کودکان را در معرض محیطی مثبت و افرادی با خودتنظیمی خوب قرار دهید.
سلامت روان و ارتباط آن با تنظیم هیجانات خلقی
در همین حال، بچههایی که یاد گرفتهاند احساسات خود را تنظیم کنند، بهتر میتوانند از تروما یا رویدادهای نامطلوب کنار بیایند و از پس آن برآیند: آنها تحمل ناامیدی و انعطافپذیری بیشتری دارند. بسیاری از اختلالات روانی در کودکان ارتباط تنگاتنگی با تنظیم هیجانی یا به عبارتی فقدان آن دارند. به عنوان مثال، بینظمی هیجانی با اختلالات رفتاری مانند اختلال نافرمانی مقابلهای مرتبط است و میتواند کودک را در معرض خطر جدی ابتلا به اختلالات عاطفی مانند اختلالات اضطرابی، اختلال خوردن و افسردگی بالینی قرار دهد. کودک همچنین بیشتر مستعد ابتلا به آسیب شناسی روانی در آینده است. با توجه به همه اینها، جای تعجب نیست که کارشناسان مهارتهای تنظیم هیجان یا مهارتهای خودتنظیمی را برای رشد کودکان ضروری میدانند.
کلام آخر: اگر میخواهید در توسعه مهارتهای خودتنظیمی به کودک خود کمک کنید، لازم است تا یاری دهنده او باشید. تعیین اهداف به هدایت رفتار کمک میکند. کمک به فرزندتان برای تعیین اهداف معقول که میتواند علاقهشان باشد، به تنظیم خود کمک میکند.