کودکان ذاتاً میتوانند بیش از حد هیجانی رفتار کنند، به طوری که برای بزرگسالان، احساسات آنها غیر منطقی و کاملاً نامتناسب با موقعیت به نظر برسد. اما اشکالی ندارد که به آنها اجازه داده شود که هیجانات و احساسات خود را بروز دهند، حتی اگر شما همان احساسی که آنها دارند را نداشته باشید. البته این اصلا بدان معنا نیست که آنها میتوانند هر طور که دوستدارند، رفتار کنند. فرزندتان را به دلیل زیر پا گذاشتن قوانین، آزار رساندن به دیگران یا رفتارهای نامناسب اجتماعی اصلاح کنید. در عین حال، به آنها اجازه دهید بدانند که احساس عصبانیت، غمگینی، ترس، هیجان، یا هر احساس دیگری که تجربه میکنند، اشکالی ندارد.
1- از به حداقل رساندن احساسات خودداری کنید
والدین باید هنگامی که کودک آنها از چیزی رنجیده است و تحریک پذیری بالایی دارد با کودک رفتار صمیمانه داشته باشند، کمک نمایند کودک خود را آرام سازد و به او پیشنهاداتی ارائه دهند. والدین باید در مواجهه با گله و شکایت کودک، پافشاری او بر یک امر به کودک فرصت دهند و کودک را ترغیب نمایند که در مورد مشکل خود صحبت نماید. این نحوه برخورد کودکان با هیجانات منفی است که میتواند به انتخابهای سالم یا ناسالم منجر شود. هدف شما نباید تغییر احساسات فرزندتان باشد. از گفتن جملاتی مانند:
“از اینقدر حساس بودن دست بردار.”
“به خاطر چیزهای خیلی کوچک عصبانی نشو.”
“گریه نکن و اگر نه کاری میکنم تا همیشه گریه کنی.”
“چرا از همه عصبانی هستی.”
“اینقدر بچه نباش.”
“نگران چیزهای خیلی احمقانه نباش.”
2- احساسات کودک را با رفتار او یکی نکنید
بین کارهایی که فرزندتان انجام میدهد و احساس او تفاوت قائل شوید. خشم یک احساس و ضربه زدن یک رفتار است. غم یک احساس است و فریاد زدن یک رفتار. به جای اینکه بخواهید فرزندتان را مجبور کنید چیزهای خاصی را احساس نکند، به او بیاموزید که چگونه با احساسات ناراحت کننده کنار بیاید. به عنوان مثال، به طور فعال تکنیکهای کنترل خشم را آموزش دهید. به کودک خود نشان دهید که احساس عصبانیت طبیعی است، اما عصبانی شدن او سالم نیست. سپس، به آنها بفهمانید که با عواقبی برای احساسات خود روبهرو نخواهند شد، اما اگر احساسات خود را با رفتار نادرست ابراز کنند، با عواقبی روبهرو خواهند شد. درک احساسات آنها و پاسخ مناسب بخش مهمی از رشد شناختی کودک شما است. در واقع، وقتی بچهها درک کاملی از احساسات خود دارند، تحقیقات نشان داده است که آنها در مدرسه بهتر عمل میکنند و تعاملات مثبت بیشتری با همسالان و معلمان خود دارند.
3- هیجانات کودک را نادیده نگیرید
گاهی والدین فکر میکنند که تربیت یک کودک قوی از نظر ذهنی به معنای تربیت کودکی بیعاطفه است. اما این درست نیست. کودکانی که از نظر ذهنی قوی هستند، احساسات خود را تشخیص میدهند و سپس راههای سالمی را برای کنار آمدن با احساسات و هیجانات خود انتخاب میکنند. وقتی که والدین به جای اینکه کودکان خود را با نادیده گرفتن تنبیه کنند، هر دو هیجانات مثبت و منفی آنها را بپذیرند و در مورد این هیجانات با کودک صحبت کنند، درک و تنظیم این هیجانات برای کودک تسهیل میشود. یک مطالعه روی کودکان پیش دبستانی نشان داد که صحبت کردن منظم در مورد هیجانات و برچسب زدن به آنها توانایی کودک را برای درک عبارات مرتبط با احساسات بهبود میبخشد. والدین باید همواره حامی کودک باشند و در مواقعی که کودک حالات و هیجاناتی چون احساس گناه و شرم را تجربه کرد به کودک دلداری دهد. به طور مشابه، به کودک خود نشان دهید که احساسات ناخوشایند بخشی از زندگی است و گاهی اوقات، باید برخلاف آنچه که احساس میکنند، رفتار کنند. به عنوان مثال، در مورد اینکه چگونه باید با دیگران با مهربانی رفتار کنید، با وجود اینکه احساس ناراحتی میکنید، صحبت کنید.
4- مهارتهای کنترل هیجان را نادیده نگیرید
وقتی فرزندتان هیجانی میشود، نباید با عصبانیت واکنش نشان دهید، زیرا این کار فقط باعث ناراحتی او میشود. واکنش آرام به هیجانات کودک میتواند به او کمک کند تا احساسات خود را مدیریت کند و هیجانات شدید خود را در آینده کاهش دهد. والدینی که از احساسات کودکانشان آگاهی دارند، به آنها کمک میکنند تا این احساسات را تحمل کنند و به آنها در زمینۀ حل مشکل آموزش می دهند و این کار به فرزندشان کمک میکند تا مهارتهای مهمی را که برای کنترل هیجان نیاز است، رشد دهند. به یاد داشته باشید که هیجانی شدن کودک بخشی از رشد و تکامل طبیعی کودک شما است. هنگامی که به فرزند خود یاد میدهید که هیجانات او خوب است و میتواند راههای اجتماعی مناسبی برای کنترل هیجانات خود پیدا کند، احتمالاً شاهد پیشرفت بزرگی در رفتار او خواهید بود. راههای کنترل هیجان را به کودکان بیاموزید تا به فرزندتان کمک کنید تا هیجانات خود را مدیریت کند و رفتار خود را کنترل کند. والدین باید در هنگامی که کودک دچار هیجانات بسیار شدید شده است و رفتار های چون لگد پرانی و فریاد زدن انجام میدهد از دید کودک دور شوند، البته والدین باید از لحاظ امنیت کودک اطمینان خاطر داشته باشند و مطمئن باشد که در اتاق یا هر مکان دیگری وسیله آسیبرسان به کودک وجود ندارد.
بیشتر بخوانید: چگونه هیجانات کودکم را کنترل کنم؟
5- از تنبیه کردن کودکان اجتناب کنید
والدینی که با تنبیه واکنش نشان میدهند یا ابراز هیجانی کودک را به حداقل میرسانند، فرزندان آنها شایستگی هیجانی پایینی خواهند داشت. این تاثیر به ویژه برای کودکانی که مزاجهای تندی دارند و تجربههای هیجانی آنها شدید است، آسیب زننده است. تنبیه کودکان، منجر به سرخوردگی و شایستگی اجتماعی ضعیف میشود. وقتی کودکان شکست می خورند، گفتگوی متعاقب آن با والدین میتواند تاثیر هیجانی منفی داشته باشد. وقتی که مادران در برابر کودک، خشم را ابراز میکنند و در طول زمان به آنها بازخورد منفی میدهند، پاسخهای والدین در ترکیب با واکنش کودکان به تجربه منفی، آنها را در برابر افسردگی آسیبپذیر میکند. وقتی که والدین برای کنترل هیجان در منزل و پاسخ مثبت به کودک، سخت تلاش میکنند، پیامدهای رشدی فرزندشان مثبت خواهد بود.
کلام آخر: والدین به هیچ وجه نباید در مواجهه با حالات هیجانی منفی کودک، رفتارهای تندی داشته باشند و باید از این جریان آگاه باشند که هیجانات منفی بخشی جدایی ناپذیر از هر انسان است. ممکن است کودکان به علت عدم آگاهی کامل، این رفتار را به شکل نامناسب انجام دهند و این وظیفه والدین است که با بردباری توانایی کنترل درست هیجانات را به کودک آموزش دهند.