کلید اصلی شیوه تربیتی صحیح، درک شخصیت و خلق و خوی کودک است تا در کنار آن بتوانید استعدادها و تمایلات او را بهتر شناسایی کنید.در قسمت اول مقاله ما، موضوع فرزندپروری و نقش والدین بر اهمیت تربیت فرزند را مورد بررسی قرار دادیم. در این مقاله خواهیم خواند:
- روشهای مختلف تربیت فرزند
- نکات مهم در به کارگیری روشهای تربیت کودک
- نکاتی برای نتیجهبخش بودن روشهای تربیتی
روشهای مختلف تربیت فرزند
همه والدین دوست دارند فرزندانشان به عنوان یک فرد خوشرفتار، قابل احترام و اجتماعی از دید دیگران باشند. فرزندانی که بتوانند به راحتی در اجتماع حاضر شوند و با دیگران تعامل ایجاد کنند. هیچ پدر و مادری دوست ندارد به داشتن فرزندی بیتربیت و بدرفتار متهم شود. بیشک والدین باید با رفتاری کاملا محترمانه به کودکان خود شخصیت بدهند تا کودکان احساس کنند که به راستی دارای شخصیتی قابل قبول و مورد احترام هستند. چرا که پذیرش کودک از سوی خانواده، مخصوصا پدر و مادر بسیار حائز اهمیت است و این پذیرش از سمت والدین، گامی در جهت اعتماد به نفس بخشیدن به کودک و دوری او از احساس حقارت و خودکمبینی است. والدین نباید فراموش کنند که رفتار امروزشان، آینده فردای فرزندشان را رقم میزند. اگر سختگیری کنند یا تربیتی از سر سهلانگاری در پیش گیرند، نتیجه مثبتی در پی نداشته و دود آن ابتدا به چشم فرزندشان و سپس خودشان می رود. اساس شیوه پرورش فرزند خوب، تلاشهای والدین برای کنترل رفتار و اجتماعی کردن فرزندانشان است. دایانا بامریند در اوایل دهه 1960 پژوهشی را با استفاده از مشاهده طبیعی، مصاحبه با والدین و سایر روشهای پژوهشی بر کودکان انجام داد و در آخر چهار روش فرزندپروری را عنوان کرده است که هر کدام از این سبکها در چهار زمینهی نظم، ارتباط، انتظارات، بیان احساسات و عواطف با هم متفاوت هستند.
- مقتدرانه
- مستبدانه
- آسان گیرانه
- طردکننده
روش فرزندپروری مقتدرانه: در این روش، هم محبت وهم کنترل والدین نسبت به فرزندان، زیاد است .در سبک مقتدرانه والدین قوانین زیادی را برای تربیت کودک وضع میکنند و پیامد عدم رعایت قوانین را اجرا میکنند. آنها معمولا از استراتژیهای مثبت برای تربیت استفاده میکنند و به احساسات کودک توجه و ارزش میدهند، اما در نهایت این موضوع روشن میشود که والدین مسئول تربیت هستند. میتوان گفت این روش مناسبترین روش تربیت فرزند است؛ زیرا والدین مقتدر با صمیمیت و محبت با فرزندان خود رفتار میکنند و با ابراز محبت به فرزندان خود رابطه خود مستحکم میکنند. معمولاً والدین مقتدر تلاش میکنند تا فرزندشان به اهدافی دست یابند که خود برای آنها تعیین کردهاند و در پی عزت بخشی به فرزندان خویش هستند. باید بدانیم قاطعیت و اقتدار با عصبانیت و خشم بسیار متفاوت است.
روش فرزندپروری مستبدانه: در این روش، والدین محبت کمتری دارند ولی بر فرزندان خود کنترل بسیاری اعمال میکنند. در روش مستبدانه، والدین قوانین بسیارسختگیرانهای وضع میکنند و برای انضباط، ارزش خیلی زیادی قائلند. احساسات وهیجانات کودک معمولا نادیده گرفته میشود. در روش تربیتی مستبدانه، محور روابط بر اساس قدرت و خشونت و پرهیز از مشورت با اعضای خانواده است. بهکارگیری این شیوه در تربیت فرزندان فضای خانواده و زندگی را تیره و تار و ناسالم میسازد. والدین با بهکارگیری زور و اجبار مانع تربیت صحیح میشوند و کودکان ممکن است یاد بگیرند برای دوری از تنبیه بیشتر، دروغ بگویند و پنهانکاری کنند. احساس حقارت، تضعیف عزت نفس، پرخاشگری کودکان و کینهجویی از پیامدهای این سبک تربیتی است.
روش فرزند پروری آسانگیرانه: والدین نسبت به فرزندان خود کنترل کمتری دارند ولی محبتشان زیاد است. در این روش، والدین بیشتر نقش دوست کودک را دارند و اجازه میدهند کودک هرکاری دوست دارد انجام دهد. این والدین معمولا خیلی ملایم و بامدارا هستند و معمولا دخالت کمتری بر مسائل کودک میکنند و تنها وقتی وارد عمل میشوند که مشکل جدی پیش آمده است. والدین آسانگیر نسبت به تربیت فرزندان خود بیتوجه بوده و کنترلی نسبت به رفتار فرزندان خویش ندارند. در حالی که در شیوه تربیتی صحیح، والدین فرزندان را جزئی از وجود خود میدانند و در برابر آنها احساس مسئولیت میکنند. این کودکان معمولا عزت نفس پایینی دارند و مشکلاتی ازقبیل افت تحصیلی، فرار از مدرسه، اضافه وزن را به تدریج نشان میدهند.
روش فرزندپروی طرد کننده: در این روش، کنترل و محبت به فرزندان در کمترین سطح قرار دارد . این سبک تربیتی بیش از سایر سبکهای بالا میتواند آسیبرسان باشد و اثرات طولانی مدتی بر سلامت روان کودک بگذارد. کودکان دارای سبک طردکننده، به احتمال زیادی با مسائل در مورد حرمت نفس و خود ارزشمندی روبرو میشوند. رشد در چنین محیط طردکنندهای موجب افسردگی و ناامیدی کودک میشود و دچار تلهی ترس از طردشدگی شده و در آینده حالتی از دوری گزینی و اجتناب از ارتباط با دیگران را تجربه خواهد کرد. افسردهخویی، شخصیت اجتنابی و اعتماد به نفس پایین در این کودکان بیشتر به چشم میخورد. اتاق کودک به عنوان تنها پناهگاه امن برایش تلقی میشود که بیشتر وقت خود را در آن میگذراند.
نکات مهم در به کارگیری روشهای تربیت کودک
اگر از شیوههای تربیتی متفاوت برای کودکان استفاده میکنید، رعایت این نکات برای تربیت کودکان بسیار مهم است:
- احترام به شخصیت کودک
- شیوه تربیتی متناسب با کودک خود را بیابید.
- به دنبال ریشه بعضی رفتارها در کودکانتان باشید.
- در استفاده از روشهای تربیتی صبور باشید.
نکاتی برای نتیجهبخش بودن روشهای تربیتی
نکتهای که در نتیجهبخش بودن یک روش تربیتی بسیار مهم است این که مادر و پدر هر دو باید در روش تربیتی خود هماهنگ باشند و هر دو با یک روش با کودک برخورد کنند. به کار بردن الفاظ نامناسب، فحاشی یا برخوردهای فیزیکی و ناشی از انتقال خشم و عصبانیت یا حتی نگاههای خصمانه و خشونتآمیز را میتوان نوعی خشونت دانست. وقتی کودکان رفتارهای ناشی از خشم و عصبانیت دارند، والدین ابتدا باید ببینند خودشان تا چه حد از خشونتهای کلامی استفاده میکنند. قبل از اینکه ما بخواهیم به کودک نگاه کنیم باید به رفتارهای خودمان متمرکز شویم و رفتارهای خود را اصلاح کنیم؛ زیرا کودکان درواقع مانند آینهای هستند که بازتابی از رفتار ما را به خودمان منعکس میکنند. بنابراین، اگر رفتار اشتباهی از آنها میبینیم باید علت آن را در وجود خود جستوجو کنیم. مطالعات نشان میدهد تربیت کودکان بیشتر در خانواده شکل می گیرد. میتوان گفت پرخاشگری کودکان و والدین هر دو به یکدیگر مربوط است. زمانی که والدین از خشونتهای کلامی استفاده میکنند، اضطراب و استرس را به فرزندشان منتقل میکنند. درنتیجه الگوی رفتاری را به فرزند خود یاد میدهند و کودک هم (بهویژه زیر هفت سال) با مشاهده اینگونه رفتارها عینا خودش همانها را تکرار میکند. درواقع میتوان گفت یکی از روشهای اصلی تربیت، مشاهده رفتار والدین و اطرافیان است. توجه داشته باشیم که نداشتن قاطعیت و قدرت کلامی نافذ، نکته بسیار مهم و حساسی است که والدین حتما باید آن را مد نظر داشته باشند. شاید به نظر برسد رفتارهای خشونتآمیز همچون برخورد فیزیکی یا حبس کودک در انباری یا اتاق کودک، باعث تکرار نشدن رفتارهای اشتباه توسط کودک در کوتاهمدت شده، ولی باعث حل مسئله نمیشود. بهترین شیوه تربیتی این است که هر کاری بهموقع انجام شود. یعنی اگر لازم است با کلامی قاطع، مانع از رفتارهای ناشایست فرزندشان شوند و هر جای دیگر هم فضا برای رفتارهای نرمتر مهیا باشد، با فرزندشان مهربانانهتر برخورد کنند. درواقع کودک باید در مقابل رفتارهای خوب خود پاداش دریافت کند و این پاداش حتما به معنای خریدن هدیه نیست. بلکه یک کلام مهرآمیز، تشویق یا در آغوش کشیدن کودک به معنای تائید کار اوست.
کلام آخر: فراموش نکنید که تربیت صحیح فرزند یکی از وظایف اساسی والدین است. امید است با خواندن این مقاله از بامبینو و آشنایی با روشهای تربیتی صحیح بتوانید در این امر مهم موفق باشید